من یک ایرانی شرمنده هستم زیرا کسی که خود را «رییس جمهور» من میخواند با سخیفترین رفتار در جهان ظاهر میشود و من باید با رساترین فریاد تا جایی که میتوانم صدایم را به گوشی برسانم بگویم:«حساب مرا و مردم مرا از مشتی جانی که با تقلب و جنایت بر سرزمین من حاکم شدهاند جدا کنید.» من یک مسلمانزادهی شرمنده هستم زیرا رهبران مسلمانان و نایبان الله روی زمین از خامنهای گرفته تا ملاعمر و بنلادن رفتار جنایتبار و خشونتآمیزی دارند که هیچ ربطی به پدر و مادر مسلمان من ندارد و من با صدایی شرمگین باید توضیح دهم باور کنید مادر مسلمان من آدمکش نیست و هر شب سر پردردش را از سجادهی خیسش برنمیدارد مگر آن که وعدهی رهایی نسرین ستوده و سعید باستانی و سایر اسیران در بند را از خدای خودش نگرفته باشد.
و اکنون من یک بالاترینی شرمنده هستم. بالاترینی هستم، نزدیک پانزده ماه است که عضو بالاترین شدم و اکنون نزدیک پنجاه هزار امتیاز دارم، بیش از پنج هزار نظر و نزدیک سی هزار رای نشان از فعالیتی مستمر دارد اما این روزها شرمند هستم چون فهمیدم «مهره»یی بیش نبودهام. نظرم، فکرم و رایام هیچ ارزشی ندارد «کسی» یا «کسانی» میتوانند به تنهایی و بدون پرسیدن نظر من هر تصمیمی که میخواهند بگیرند و من فقط باید اطاعت کنم و بگویم چشم و این حس بسیار بدی به من میدهد حتا اگر با تصمیم آن «کس» یا «کسان» موافق هم باشم. احساس میکنم به من، به شخصیت من، توهین شده است و به هیچ گرفته شدهام. احساس میکنم از پشت خنجر خوردهام.
اما چه باید کرد؟ حسین خضری، این جوان رعنا، شب سر که بر بالین میگذارد نمیداند طلوع آفتاب فردا را خواهد دید یا نه، شهلا جاهد زیر چوبهی دار ایستاده است و منتظر است تا چند روز دیگر چارپایه را از زیر پایش بکشند، هر روز خبر دلهورهآوری از زینب جلالیان میرسد، ۱۶ آذر نزدیک است٬ از وضعیت نازنین خسروانی اطلاعی در دست نیست، اجازهی برگزاری مراسم به خانوادهی فروهرها نمیدهند، بیماری فرزند سه سالهی رجبعلی (بابک) داشاب، خبرهایی دربارهی بهنام ابرهیمزاده، ایوب قنبرپوریان، مهرداد اصلانی… و هزار خبر ریز و درشت در اینجا و آنجای اینترنت هست که باید جایی جمع شود و خوانندگان بتوانند با مراجعه به جایی اطلاع پیدا کنند که چه خبرها ست و اکنون تنها جایی که من میشناسم بالاترین است، نمیگویم جای دیگری نیست حتما هست اما من نمیشناسم و بعید میدانم به تاثیرگذاری بالاترین باشد اما نمیدانم چگوننه خفت بالاترینی بودن را تحمل کنم و باز در اینجا که با توهینآمیزترین رفتار مرا به هیچ میگیرند به فعالیت خود ادامه دهم…
در بالاترین میمانم، البته اگر دوستان تصمیم به تحریم موقت بالاترین بگیرند حتما با آنان همکاری خواهم کرد، اما هرگز فراموش نمیکنم که «بالاترین» خانهی من نیست. خانهی بیگانهیی است که من از بیسرپناهی در آن پناه گرفتهام تا صدای مردمی بیپناه را به گوشهایی که دستی برای کار کردن دارند برسانم. کاش میتوانستیم خانهیی برای خود بنا کنیم، خانهیی که شورای گردانندگانی منتخب اعضا داشت باشد و هیچ تصمیمی بدون رای آن «شورا» گرفته نشود و خیال ما راحت باشد اگر تصمیمی گرفته شده است حتا وقتی مخالف نظر ماست محترم است چون نظر اجمایی و اجمالی خود اعضا ست و میشود با بحث و گفتوگو و قانع کردند بقیه قانون را تغییر داد.
دیگر حتا اگر این قانون ضدآزادی بیان و تبعیضآمیز را هم اجرا نکنند دیگر «بالاترین» برای من بالاترین نیست زیرا با مدیریتی روبهرو هستم که نظر و رای من هیچ اهمیتی برایش ندارد و خودش بنابر مصالح و نظر خودش تصمیم میگیرد. البته این موضوع مشکلی ندارد اما دیگر ربطی به من ندارد. من فکر میکنم «ما» این قدرت را داشته باشیم که سایتی درست کنیم که «اصولی» داشته باشد مدافع «آزادی بیان» که قابل نقض نباشد و قوانینی منبعث از آن «اصول» داشته باشد که توسط اعضا اجماعیابی شود و قابل تغییر باشد با همان اجماع و نظر.
برای «بالاترین» هر اتفاقی بیفتد به هر حال من پشیمان نیستم که عضو بالاترین بودهام و تصور میکنم با تمام کمی و کاستیهایش نقش مهم و ارزندهیی در این سالها بخصوص دو سال گذشته در اطلاعرسانی داشته است و بیشک بنیاننهادگانش و کسانی که برای ادارهاش زحمت کشیدند و میکشند قابل احترام و قابل تقدیر هستند اما از ما نیستند. هزار بار با ضخیمترین فونت هم که بنویسند مدافع آزادی بیان هستند وقتی تصمیمی که مخالف آزادی بیان است و از آن بدتر تبعضیآمیز هست، آن هم به شکل فردی و بدون نظرخواهی از کاربران، میگیرند باید بدانند جنسشان از جنس آزادیخواهان نیست آزادیخواه بودن و مدافع آزادی بیان بودن هزینه دارد و تنها کسانی که هزینهی آن را پرداخت میکنند از آن جنساند. این هزینه گاه با جان پرداخت میشود، گاه با مال، گاه با آبرو، گاه با بازدیدکننده… کسی که «آزادی بیان» چون اصولی بنیادی در جانش نهادینه شده است با هیچ توجیه و مصلحتی «آزادی بیان» را به قتلگاه نمیبرد. مهمترین مصالح «زندان آزادی» مصلحت است و آزادی هرگز به قتلگاه برده نشده است مگر آن که پیش از آن مصلحتی بر قامتش دوخته باشند.
پاشنهی آشیل و چشم اسفندیار «بالاترین» در ضعفهای آن نیست در نقطهی قوتش است. نقطهی قوت بالاترین یگانه بودن آن است و همین موضوع ممکن است به نقطهی ضعف آن تبدیل شود. یگانه بودن نخوت میآورد و ممکن است این فراموشی را در پی داشته باشد که بر شانهی چه کسانی بالا رفتهایم و شروع کنیم به «نشستن بر سر شاخ و بن بریدن.» متاسفانه شنیده میشود در مقابل بعضی از انتقادات گفته میشود: «خب مگر مجبورید اگر بالاترین را دوست ندارید بیرون بروید یک عده پشت در دارند سر و دست میشکنند که وارد شوند!» این آغاز پایان تمام قدرتهای است که در اوج قدرت قرار دارند و منشا قدرت خود را فراموش میکنند. امیدوارم «بالاترین» خوب ما همیشه بالاترین بماند و هرگز دچار این نخوت و فروپاشی پس از آن نشود. (بالا، بالا، بالاتر، بالاترین!)
امیدوارم دوستان بالانشین بالاترین و بهخصوص آقای مهدی یحیینژاد به خود آیند و بدانند بالارفتن دشوار است و زمان و وقت و نیرو میخواهد اما سقوط کردن بسیار ساده است یک لغزش یک اشتباه یک ندانم کاری آدمی را از «بالاترین» جایی که هستند به «پایینتر» سطح ممکن فرومیکاهد به تاریخ نگاه کنید پر است از اینگونه سرنوشتها، اصلا تاریخ را رها کنید به همین سایت خودتان، بالاترین، نگاه کنید و «علیرضا افتخاری» را جستوجو کنید و به یاد آورید چگونه با یک درآغوش کشیدن از آغوش مردم رانده شد به خودتان رحم کنید اردوگاه آزادخواهان را ترک نکنید آن سو هیچ نیست جز پلشتی و دیکتاتوری.
مطالب مشابه
* بالاترین و حساب ویژه برای ادیان
بهروز گلشن said
بلوای عزیز
مثل همیشه بسیار روشن نوشتی من با تمام نکاتی که مطرع کردی موافق هستم به امید روزی که ازادی بیان شرط اولیه فالعیت هر کسی بشود پیروز وهمیشه باشی
balva said
بهروز عزیز٬
سپاسگزارم و بسیار خوشحال شدم که افراد اندیشمند و آزادیخواهی چون شما اینجا را میخوانند.
poyandeh said
بلوا جان:
تمامیت خواهان استبداد زده هستند و استبداد زدگان تمامیت خواه.
نظام جمهوری اسلامی از روز اول بقدرت رسیدن در یک موضوع ثابت قدم بود و آن سرکوب هر عقیده مخالف. بخوبی میدانی که این کار از اسفتد 57 به سرکوب زنان و حتی زودتر از آن آغاز شد و با بشن روزنامه, سرکوب سازمانهای سیاسی ، انقلاب فرهنگی و کشتارهای سال شصت ادامه پیدا کرد.
هدف طرفداران حکومت دینی در رابطه با قدرت سیاسی نفی قبول صدایهای متفاوت بوده.
حتی در اوج شکل گیری جنبش فراگیر سال گذشته، علیرغم رشد قابل تحسین خرد جمعی طرفداران جکومت مذهبی حاضر یه هیچگونه عقب نشینی از خواسته اصلی خود: جمهوری اسلامی نه کمتر نه بیشتر نشدند.
بخوبی میدانی که این تفکر جایی در یک فضای دمکراتیک و چند صدا ندارد. این مجموعه از آزادی و رشد دمکراسی مانند هر تفکر استبدادی و عقب مانده ای میترسد.
موضوع مهم دیگر در رابطه با قدرت حفظ کنترل برای منافع اقتصادی و سیاسی است. مستله امریکا ذر عراق فقط نفت ارزان نبود. موضوع مهمتر کنترل نیروهایس بر ذخایر و منابع انرژی بود. انسانها و نیروهای پا پرنسیب های دمکراتیک برای منافع و کنترل حاضر نیستند که اصول و پرنسیب های دمرکراتیک خود را زیر پا بگذارند. اما تمامیت خواهان استبداد زده براحتی دست به این کار میزنند.
رفتار مدبریت بالاترین را نیز بنظرم میتوان در این چهارچوب بررسی کرد. مدیریت سایت دارای تفکری قیم مابانه و غیر دمکراتیک است و از نظر فکری به وابسته به «جمهوری» اسلامی خواهان به اصطلاح اصلاح طلب است. این مدیریت میخواهد در عین دادن اجازه فعالیت برای نیروهایی با نظرات مختلف (که به طبع و پز دمکرات بودن را همراه دارد) سیاست های اصلی سایت ( همان پروژه اصلاح طلبان حکومتی) را پیش برد.
برای اینکار در سال گذشته متوسل به انواع استفاده ابزاری از قوانین بالاترین شده اند.
از فرستادن دعوت نامه بصورت گزینشی گرفته تا شیوه های برخورد به خواسته های دمکراتیک اعضا.
اگر دقت کرده باشی درصد غیر متعارفی از موضوعات داغ در بالاترین به حرف ها و ملاقات های سران اصلاح طلب اختصاص دارد.
اما بنظرم موضوع وقتی بیخ پبدا کرد که عده ای از کاربران مخالف مذهب زدند تو کار این آقایان. سایت از طرفی هدفش پیشبرد پروژه اصلاح طلبان حکومتی بوده و از طرف دیگر هر روز لینک هایی شدیدا ضد مذهبی گذاشته میشدند.
اینچا بود که تفکر قیم ماب نا با استفاده از منطق محدود کردن لینک های توهین آمیز
به مذهب در جهت محدود کردن آزادی بیان برخی کاربران دست به اقدامی آزمایشی زد!
در ظاهر منطق کار ممکن است قابل قبول باشد. در نظر بسیاری آزادی بیان باید حدی داشته باشد. مشکل اینجاست که این حد در رابطه با چه موضوعاتی و بوسیله چه کسانی تعریف میگردد.
مسلما درجه ای از آزادی بیان که در نظام های استبدادی تحمل میشود با درجه آزادی بیان در یک نظام دمکراتیک بسیار متفاوت است.
درجه اگاهی و نخالفت با محدود کردن آزادی بیان در بالاترین به نظر من بسیار امیدوار کننده است. همانطور که زیر لینکت نوشتم:
خوشبختانه رشد خرد جمعی مانع از آن خواهد شد که گرایش های غیر دمکراتیک و قیم مابانه در فضای مجازی موققیتی بدست آوردند. چرا که با وجود آلترناتیوهای متنوع، ایرانیان دمکرات فضاهای جدید برای بحث و تبادل نظر بوجود آورده و خواهند آورد. یک تضمین مهم برای موفقیت و رشد هر سایت مشایه بالاترین در قضای مجازی رعایت اصول دمکراتیک از طرف مدیران این سایت است.
بلوا جان بنظر من در عین حالیکه نباید بالاترین را رها کنیم. بالاترین متعلق به همه ماست باید در جهت ایجاد یک الترناتبو با مدیریت دمکراتیک برای میان مدت تلاش کنیم.
به سهم خودم برای اینکار تلاش خواهم کرد. در ضمن در صورت تحریم بالاترین میتوانیم دست جمعی در دنباله برای یک یا دو هفته فعالیت جدی کنیم و یا به موازات بالاترین در دنباله هم فعال باشیم.
یک ایده هایی هم در رابطه با فیس بوک دارم.
از طولانی شدن نظر معذرت میخواهم. در واقع میخواستم این مطالب را در لینکی عنوان کنم. و این نظر زیر لینک تو شد عصاره مطلب با کلی غلط.
بهرحال بلاگ تو رو مثل بلاگ خودم دوست دارم.
پوینده.
balva said
پویندهی عزیز٬
بسیار مرا مفتخر کردی و خیلی خوشحال هستم که اینجا را خانهی خود میدانی.
آرشخان said
بلوا جان چون در آن درب خانه پا نمیگذارم همینجا به تو سلام میکنم. متن درست و خوبی نوشته بودی. رفیق تو، آرشخان.
balva said
آرشخان عزیز٬
من هم دیگر احتمالا این آخرین روزها و ساعات پاگذاریم در ان دربخانه است. اما واقعا امیدوارم قبل از این که دیر شود کاری بکنند و از این تصمیم بسیار بد و کمخردانه عقب بنشینند.
balatahrim said
بلوا عزیز وبلاگی مخصوص پیشبرد کمپین تحریم بالاترین راه اندازی کرده ام و از دلایلی که برای اعتراض برشمردی استفاده کرده ام. خوشحال می شوم اگر خواستی به هر نحو خواستی مشارکت کنی: http://balatahrim.blogspot.com
balva said
بالاتحریم عزیز٬
شما فرهاد دوست عزیزمان در بالاترین هستید؟ به هر حال اگر کمی از دست من برمیآید در خدمت هستم.
فرهادو said
بله بلوای عزیز من farhadooo هستم. به نظرم شرکت در تحریم گسترده تنها برگ برنده ی کاربران در مقابله با سلطه گری بالاترین است. خوشحال می شوم اگر در کنار هم باشیم.
حامد said
هر چی میکشیم از همین اسلامه .این اجداد ما بودن که این دین رو کامل کردن ولی الان داره همون رفتار عربای ملخ خور که 1400 سال پیش با اجداد ما شد رو دوباره تکرار میکنن.
IRANI said
محمد نوری زاد خطاب به رییس قوه قضاییه :اما چرا سر ما را در مستراح سلول انفرادی فرو کرده اند؟ تا از ما اقراری بگیرند که بر حقانیت اعتراض ما خط بکشد و پایه های لرزان قدرت حاکمیت را مستحکم کند.ا
آیا باید به چنین دینی احترام گذشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فرامرز said
بلوای عزیز , درود ,
هنوز دلیل واقعی این ترمز اضطراری برای من نا مشخص است . اوضاع را متشنج کرده است . تصور میکنم مدیریت بالاترین به رهنمود و قوه خلاقه شما دوستان نیازمند است . نباید ایشان را تنها گذاشت . این سایت نیروهای زیادی که سالها دچار انزوای سیاسی بوده اند را فعال کرده و تاثیر بسزا ئی بر روند مبارزاتی و رشد نظری هموطنانمان داشته و دارد و ما شاهد این رشد فکری قابل ملاحظه هستیم . شاهرگ ارتباطی ما شده است .
balva said
فرامرز عزیز٬
مرا همین می ترساند که این شاهرگ ارتباطی به دلیل تصمیمات یکجانبهی مدیریتی قطع شود و کار دستمان بدهد.
بالاترین و عینک دودی برای حفاظت از چشم اسفندیار « بلوا said
[…] مرتبط * من یک بالاترینی شرمنده هستم * بالاترین و حساب ویژه برای […]
بالاترین و عینک دودی برای حفاظت از چشم اسفندیار « بلوا said
[…] است که در نوشتههای پیشین توضیح دادم. مطالب مرتبط * من یک بالاترینی شرمنده هستم * بالاترین و حساب ویژه برای […]
ARIAII said
اگر یک دزد راهزن آدمکش تروریست زبان نفهم مثل بن لادن بریزد توی خانه شما و آنرا اشغال کند و فرزند و همسر شما را به گروگان بگیرد، شما به او چه میگوئید؟
آیا با هر وسیله ای که به دستتان بیاید از خودتان دفاع نمی کنید؟
آیا هر دشنامی که میتوانید به او نمی دهید؟
یا با احترام تمام به او میگوئید بیا با هم بحث کنیم که تو بر حق هستی یا من؟
مسلمانان تروریست آدمکش مثل بن لادن کشور من را اشغال کردند و من به هر وسیله ای و با استفاده از هر دشنامی کشورم را نجات میدهم. و مقدسات آنها برای من کثیفترین چیز است.
کشور و هموطنان و خانواده ام برای من مقدس تر از خرافات اسلامی تروریستی هستند.
ARIAII said
+++ اگر یک دزد راهزن آدمکش تروریست زبان نفهم مثل بن لادن بریزد توی خانه شما و آنرا اشغال کند و فرزند و همسر شما را به گروگان بگیرد، شما به او چه میگوئید؟
آیا با هر وسیله ای که به دستتان بیاید از خودتان دفاع نمی کنید؟
آیا هر دشنامی که میتوانید به او نمی دهید؟
یا با احترام تمام به او میگوئید بیا با هم بحث کنیم که تو بر حق هستی یا من؟
مسلمانان تروریست آدمکش مثل بن لادن کشور من را اشغال کردند و من به هر وسیله ای و با استفاده از هر دشنامی کشورم را نجات میدهم. و مقدسات آنها برای من کثیفترین چیز است.
کشور و هموطنان و خانواده ام برای من مقدس تر از خرافات اسلامی تروریستی هستند.
توهین به ادیان در ادبیات فارسی « بلوا said
[…] است * بالاترین و عینک دودی برای حفاظت از چشم اسفندیار * من یک بالاترینی شرمنده هستم * بالاترین و حساب ویژه برای […]
احسان said
اقا چقدر شلوغش کردی. خب لینک های ضد مذهبی نفرست تا حذف نشه. به همین سادگی. لازم نیست که این همه دیپرس بشی!
من خودم به هیچی اعتقاد ندارم (از بیخ) ولی خیلی خوب میدونم فرستادن اینگونه لینک ها تنها تاثیری که داری پروندن همون چند درصدی آزادی خواهان مذهبی است و بس. خودت هم میدونی که اگه 100 سال با این جماعت بشینی و بحث کنی دست از عقیده خودشون بر نمیدارن چه برسه به اینکه براشون لینک توهین آمیز فرستاده بشه!!! فرستادن این نوع لینک ها فقط هدر دادن انرژی است و بس و به نظرم تیم بالاترین هم خیلی کار خوبی میکنن که حذف میکنن اینگونه پست ها رو.
موفق باشی