هنوز لبخند شنیدن خبر زنده ماندن «حبیب لطیفیپور» بر صورتمان جا خوش نکرده بود که خبر دهشتناک اعدام دو نفر دیگر را چون پتک بر سرمان فرود آوردند. علی صارمی این پیر مبارز به خاوران پیوست، به جانهای زندهیی که نزدیک سی سال است در خاوران میتپد، او به خاوران پیوست تا فراموش نکنیم خاوران زنده است او جان بر سر عقیده نهاد تا هرگز و حتا برای یک لحظه فراموش نکنیم حکومت ولایت فقیه حکومت مرگ است و شکنجه است و بدون مرگ و شکنجه برای لحظهیی نمیتوانند حکومت جور و جهل خود را ادامه دهند. جوان باشی یا پیر، زن باشی یا مرد، دیندار باشی یا بیدین، فارس باشی یا کرد، ترک یا لر، بلوچ یا عرب یا ترکمن، ارمنی یا بهایی، دانشجو یا استاد، سبز باشیم یا سرخ… هر چه میخواهیم باشیم همه در یک چیز مشترک هستیم حتما یکی از ما را «جمهوری اسلامی» به قتل رسانده است، اعدام کرده است زیر ماشین انداخته است، شکنجه کرده است، تحقیر کرده است… همهی ما با تمام تفاوتهای که در فکر و اندیشه و منش و مرام سیاسی که داریم همه و همه در یک چیز مشترک هستیم از نظر «جمهوری اسلامی» و ولیفقیه تنگ نظرش همه «دشمن» هستیم، دشمنی که باید بمیریم حتا وقتی به صورتمان با چهرهی منحوسش لبخند میزند دارد نقشهی قتلمان را میکشد.
ای کاش یاد میگرفتیم، ای کاش از خامنهای یاد میگرفتیم، از این ضحاک ماربهدوش از این یزید از این بدترین هیولایی که این سرزمین به خود دیده، یاد میگرفتیم که ما هم یکی هستیم. فرق نمیکند خودمان را در چه جزیرهیی مبحوس کرده باشیم ما همه یکی هستیم با یک کلمه خوانده میشویم «دشمن» و کاش میآموختیم به جای دشمنی با یک دیگر یک دشمن بیشتر نمیداشتیم و آن این حکومت جور جهل بود کاش یاد میگرفتیم و میآموختیم همه زیر تیغ این جلادیم. با روح باشکوه این انسان نازنین، علی صارمی، پدربزرگ خوش قلب که در زندان هم دانشجویان را فراموش نکرد و بیانیه دارد، که زیر تیغ هم از خاوران گفت و تا آخرین نفس بر سر عقیدهاش ایستاد و نلرزید و نترسید و از «حسین»ش یاد کرد. منِ بیخدا، منِ لائیکِ ضددین برای انسان آزادهیی که اگر دین داشت آزاده نیز بود کلاه از سر برمیدارم و با چشمانی سیراب از اشک به دل تشنهی آزادی و رهایی علی صارمی سوگند میخورم و عهد میبندم که لحظهیی فراموش نکنم این حکومت جور و جهل تا هست اوضاع همین است، خون و مرگ و شکنجه و اعدام و فقر و فلاکت. بیاید به حق این خونهای ناحق که بر زمین ریخته شده است هم قسم شویم که آزادی و رهایی و انسانیت را فراموش نکنیم و دستهایمان را به یکدیگر دهیم یک صدا و متحد آزادی و رهایی و عدالت اجتماعی و زندگی انسانی را طلب کنیم.
Hypatia said
افسوس که این رژیم جهل و جنون باز هم دست به کشتار آزادی خواهان زد و اکثریت مردم ما در سکوت نظاره گر این کشتار هستند. روزی که نوبت به خودشان، بچه هایشان یا نوه هایشان میرسد صارمی و دیگر زندانیان سیاسی زنده و یا زنده یاد را در میابند.
balva said
هیپاتیای عزیز،
من در دبیرستان انشایی در مورد هیپاتیا نوشتم و هر وقت نام شما را میبینم یاد آن دوران میافتم. هیپاتیا این زن ریاضیدان نابغه خود قربانی جهل و جنایت بود.
punishment said
اینک قصابانند بر گذرگاه ها مستقر با کنده و ساطوری خون آلود
balva said
پونیشمت عزیز،
بهراستی شاملو وقتی سال ۱۳۵۸ این شعر را میسرود شاید تصور نمیکرد این قصابان افزون بر سی سال برگذرگاهها مستقر شوند و از کشتهها پشته بسازنند.
رامین said
بلوای عزیز ،
با اجازۀ شما این نوشتار رو در سایت روزنا.مه گذاشتم.
balva said
رامین جان خیلی لطف کردی.
همیشه سبز کوچک said
او باعطر وجودش در زمستان مانند گل یخی بود که شکفت وبا عطر شهادتش همه را محصور خود کرد
بادبان said
درود بر صارمی حافظ شرف و غیرت یک ملت ، یک تاریخ در زنجیر . مرگ و نفرین ابدی به جانیان آدم خوار . سلام بر آزدی
علویان said
درود بر مجاهد شهید خلق علی صارمی
مرگ بر خامنه ای مرگ بر اصل ولایت فقیه